طلاق، آغاز يا پايان يك زندگي..؟

آموزش پیش از ازدواج‘ خانواده‘ مهارتهای زندگی‘ وغیره
آموزشی
نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آموزش پیش از ازدواج‘ خانواده‘ مهارتهای زندگیو آدرس mahmoodi.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





طلاق، آغاز يا پايان يك زندگي..؟


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

http://up.vatandownload.com/images/6m5eyx0ixzxhvequlojz.jpg
 


اين واژه آن قدر به زندگي‌مان وارد شده كه گاهي مي‌ترسيم كه به يك بازي شبيه شده باشد. طلاق بازي و استفاده از آن به‌عنوان ابزار سنجيدن علاقه همسر موضوعي است كه اين روز‌ها دليل برخي زنان و مردان جوان براي وارد شدن به اتاق‌هاي دادگاه خانواده است. اما براي همه، طلاق به يك بازي شبيه نيست. براي بعضي‌ها تنها راه خروج از زندگي‌اي است كه روز به روز دشوار‌تر مي‌شود و براي بعضي ديگر نخستين راه مقابله با مشكلات بعد از ازدواج است. خيلي‌ها معتقدند؛ طلاق به يك بحران در جامعه ما تبديل شده و تا زندگي همه جوان‌ها را از هم نپاشيده بايد مقابلش بايستيم. اين‌كه طلاق به بحران زندگي ايراني‌ها تبديل شده يا نه را با 3 روان‌شناس و روان‌پزشك به بحث گذاشتيم. پاسخ اين پرسش را از زبان آنان بخوانيد.

 



نمي‌گويم طلاق به‌خودي خود يك بحران است. اسمش را مي‌گذارم واقعيت يا نشانه. اما اين‌كه گسترش طلاق مي‌تواند باعث وجود بحران‌هاي ديگري شود را رد نمي‌كنيم. از هم گسيختگي خانواده‌ها نه تنها به افراد درگير آن صدمه مي‌زند بلكه باعث وجود كودكاني بحران‌زده در جامعه مي‌شود كه عواقب بعدي آن براي جامعه كم نيست

 



 

آن‌هايي كه بيشتر در معرض طلاق هستند
 


مسئله طلاق را نمي‌توان به تنهايي معياري براي سلامت يا بيماري اجتماع دانست. در واقع پايين بودن آمار طلاق هم نمي‌تواند به معناي سلامت جامعه باشد

طلاق هزينه‌هاي زيادي را به‌دنبال دارد. هزينه‌هايي كه نه تنها به‌خود 2نفر بلكه به فرزندان، وابستگان و درنهايت كل جامعه تحميل مي‌شود. در بعد عاطفي افراد اغلب از اين موضوع آسيب‌هاي رواني زيادي را متحمل مي‌شوند و سال‌ها نمي‌توانند با احساس گناه، خصومت‌هاي پيش آمده و افسردگي‌شان كنار بيايند. تا جايي كه در منابع علمي گفته مي‌شود، خروج از بحران طلاق براي افراد تا ۲ سال طول مي‌كشد. حالا بايد تصور كرد براي جامعه‌اي كه به‌طور جدي با طلاق درگير شده است، اين سال‌هاي خروج از بحران چه هزينه‌هايي را به همراه مي‌تواند داشته باشد.
 

  • نامزدي كوتاه،‌شانس طلاق را بيشتر مي‌كند

وقتي طلاق مي‌خواهد اتفاق بيفتد ما با 2 آدم و 2سيستم عاطفي درگير هستيم اما اگر بتوانيم از اين موضوع پيشگيري كنيم، مي‌توانيم شاهد كم شدن آمار طلاق در جامعه نيز باشيم. مهم‌ترين قدم در پيشگيري از وقوع طلاق شناخت دلايل آن است. ما بايد بدانيم افرادي كه در كودكي با خانواده و اطرافيان‌شان سازگاري لازم را نداشته‌اند، با خواهر، برادر، پدر، مادر و خويشاوندان‌شان ناسازگارند و خانواده‌هاي بحراني را تجربه كرده‌اند مي‌توانند در آينده ازدواج‌هاي ناموفقي را هم تجربه كنند. از طرف ديگر كساني كه به سرعت بعد از يك فقدان يا جدايي ازدواج مي‌كنند، كساني كه هنگام ازدواج سن كمتر از ۲۰ سال دارند، آشنايي با همسرشان قبل از تصميم‌گيري كه است، زمان نامزدي را تجربه نكرده‌اند يا به خاطر فرار از يكي از اعضاي خانواده‌شان به ازدواج روي آورده‌اند، بيش از ديگران مستعد طلاق هستند
 

  • اين آمار نگران كننده است

طلاق در جامعه ما به 2شكل بروز كرده است. يكي در شهرهاي كوچك و ديگري در كلانشهر‌ها. در شهرهاي كوچك و بعضي شهرهاي حاشيه‌اي آمار طلاق هنوز هم پايين است و ما نارضايتي زوج‌ها از زندگي مشترك را به شكل‌هاي ديگري مشاهده مي‌كنيم كه الزاما بر طلاق برتري ندارد. امادر كلانشهرهايي مثل تهران، شنيده مي‌شود كه از هر ۴ ازدواج يكي به طلاق منجر مي‌شود و مي‌توان چنين آماري را نگران‌كننده دانست.
 

  • دشوار كردن طلاق راه چاره نيست

در كلانشهرهاي جامعه‌مان روند تصاعدي طلاق را مشاهده مي‌كنيم. مي‌توان گفت، اين روند شبيه به يك بحران اجتماعي است اما نمي‌توان اين بحران را به تمامي جامعه تعميم داد. ما نمي‌توانيم بگوييم، نبود طلاق نشانه سلامت خانواده است بلكه در بسياري مواقع طلاق مي‌تواند راهي براي خروج از بحران باشد. بر همين اساس ما بايد به فكر راه‌هاي متفاوت مقابله در استان‌ها و خانواده‌هاي مختلف باشيم نه اينكه تنها به فكر دشوار‌تر كردن طلاق و مقابله با آن باشيم.

 



http://up.vatandownload.com/images/t4fq4mtbpz3hxbe0p0d6.jpg

 
طلاق بحران نيست؛ نشانه است
 


خيلي از زوج‌ها چيزي از ازدواج نمي‌دانند و سراغش مي‌روند؛ آنها زندگي‌هايي مي‌سازند كه به شكست ختم مي‌شود
طلاق مي‌تواند اول از هرچيز يك نشانه باشد. نشانه‌اي براي خيلي چيز‌ها. نخستين و مهم‌ترين آن‌ها يك وضيت خاص جامعه‌شناختي است كه در نسل‌هاي امروزي مي‌بينيم. ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه هم مدرن است و هم سنتي و البته نه مدرن است و نه سنتي. ما در يك دوره برزخي زندگي مي‌كنيم كه در آن تكليف ارزش‌ها روشن نيست و نامشخص بودن خواسته‌ها و ارزش‌هاي‌مان براي خودمان خيلي چيز‌ها را به هم مي‌ريزد.
 

  • نمي‌دانند چرا ازدواج مي‌كنند

افرادي كه نمي‌دانند چه چيز برايشان ارزش است وارد يك زندگي زناشويي مي‌شوند و اين تعارض‌ها را روز به روز در تمامي رفتار‌ها و آرزو‌هاي‌شان نشان مي‌دهند و اين موضوع تا طلاق و جدايي آن‌ها از يكديگر پيش مي‌رود.
من نمي‌گويم طلاق به‌خودي خود يك بحران است. اسمش را مي‌گذارم واقعيت يا نشانه. اما اين‌كه گسترش طلاق مي‌تواند باعث وجود بحران‌هاي ديگري شود را رد نمي‌كنم. از هم گسيختگي خانواده‌ها نه تنها به افراد درگير آن صدمه مي‌زند بلكه باعث وجود كودكاني بحران‌زده در جامعه مي‌شود كه عواقب بعدي آن براي جامعه كم نيست.
 

  • هيجان‌زده  برخورد نكنيم

باز هم نمي‌خواهم بگويم بحران طلاق. وقتي صحبت از بحران به ميان مي‌آيد خيلي هيجان زده مي‌شويم و به‌دنبال راه حل‌هاي خاص مي‌گرديم. البته شكي نيست كه ما نياز به راه‌كار‌هاي اساسي براي برخورد با اين شرايط داريم. به عقيده من نخستين و مهم‌ترين راه، مشاوره پيش از ازدواج است. مشاوره براي اينكه افراد مفهوم ازدواج را بشناسند، زندگي زناشويي را درك كنند و مهم‌تر از هرچيز خودشان را بشناسند و براساس‌شناختي كه از خود دارند براي ساختن يك زندگي تازه قدم‌ بردارند. ما در ميان مراجعان‌مان از اين دست افراد كم نمي‌بينيم. افرادي كه با مشكلات بسيار و اختلاف‌نظرهاي بنيادي در كنار هم زندگي مي‌كنند و وقتي از آن‌ها مي‌پرسيم كه چطور با وجود اين همه اختلاف به يكديگر علاقه‌مند شده‌ايد و ازدواج كرده‌ايد تنها مي‌گويند: «نمي‌دانيم.» اين افراد هم اسير‌‌‌ همان دوره برزخي هستند و نمي‌دانند كه از زندگي مشترك‌شان چه مي‌خواهند و چه انتظاراتي دارند. براي بعضي افراد ديگر طلاق يك بازي است براي محك زدن زندگي‌شان. براي برخي ديگر نشانه كم تحمل بودن است و نخستين راه حلي كه براي مشكلات كوچك‌شان درنظر مي‌گيرند طلاق است.
 

  • شروع زندگي مشترك آن‌قدر مهم نيست

متاسفانه درجامعه ما تنها بخشي كه بر آن تاكيد مي‌شود و برايش به‌دنبال راه حل مي‌گرديم، شروع ازدواج است. به عقيده بسياري از مسئولان شروع زندگي مشترك و پرداخت هزينه‌هاي مربوط به آن دشوار‌ترين بخش اين مسير است. به خاطر همين ارگان‌هاي مختلف وارد عمل مي‌شوند تا با پرداخت وام‌ها و گرفتن جشن‌هاي ساده اين مسئله را آسان‌تر كنند درحالي‌كه شروع زندگي مشترك و پرداخت هزينه‌هاي آن كم اهميت‌ترين بخش براي ساختن ازدواج‌هاي موفق است.

 



 

طلاق بايد آخرين راه باشد نه اولين راه
 


طلاق گرفتن هميشه منفي نيست اما هزاران راه ديگر را بايد قبل از آن آزمود

زماني كه مي‌خواهيم از آمار طلاق در جامعه صحبت كنيم نبايد اين نكته را فراموش كنيم كه در سال‌هاي اخير آمار طلاق نه در ايران كه در ديگر كشورهاي جهان نيز افزايش داشته است. رشد اين آمار مسئله‌اي جهانگير بوده و ايران دركنار بعضي كشورهاي ديگر درگير اين رشد بوده است.  از طرف ديگر بايد تعريف‌مان را از بحران مشخص كنيم. درست است كه آمار طلاق در جامعه ما بسيار نگران‌كننده است اما هنوز نمي‌توانيم آن را بحران بدانيم. بحران موضوعي است كه به‌طور ناگهاني افزايش بسيار شديد داشته باشد درحالي‌كه افزايش آمار طلاق در ايران موضوعي ناگهاني نبوده و سال‌هاست كه آرام آرام در جامعه ما پيش مي‌رود.

 



 

شايد مشاوره پيش از ازدواج موثر باشد
 


همان‌طور كه گفتم در جامعه ما به يك نگراني تبديل شده است. زيرا از هم گسيختگي بنيان خانواده، از جهات بسيار مي‌تواند براي جامعه آسيب‌زا باشد. ما بايد به جامعه آگاهي و توانمندي لازم براي ساختن يك زندگي موفق بدهيم اما در اين ميان نبايد به طور كل طلاق را نادرست بدانيم. افراد بايد مشاوره پيش از ازدواج بگيرند و بعد از ازدواج نيز سعي كنند با مشاوره و خانواده درماني بحران‌هايشان را پشت سر بگذارند اما بعد از اين تدابير درصورتي كه تشخيص درست، جدايي 2 نفر از يكديگر بود، ديگر نبايد طلاق را نادرست دانست. طلاق راهي است كه نبايد به سادگي به سمت آن رفت. اما متأسفانه در جامعه امروز ما اين اتفاق به يكي از نخستين راه‌هاي پايان دادن مشكلات تبديل شده است.

 



http://up.vatandownload.com/images/3rr38u06f33coly9aky.jpg

 

 نبايد طلاق را در هر شرايطي رد كرد اما آدم‌ها بايد به زندگي‌شان براي ساخته شدن و به يكديگر براي شناختن هم فرصت دهند. و بعد از تلاش‌هاي درست درصورتي كه احساس كردند جدايي‌شان از يكديگر زندگي‌شان را سالم‌تر و آرام‌تر مي‌كند براي اين اتفاق تصميم بگيرند

 



 

نبايد راه تلافي باشد
 


 وقتي زن و مردي تصميم به ازدواج مي‌گيرند، انتظاراتي از زندگي مشترك‌شان دارند كه الزاما به واقعيت تبديل نمي‌شوند. شخصيتي از همسر آينده‌شان تصور مي‌كنند كه الزاما خود واقعي او نيست. افراد اين موضوع را فراموش مي‌كنند كه هر دوي آن‌ها فرهنگ‌ها، عادات و عقايد خود را به اين زندگي مي‌آورند و نبايد انتظار داشت كه بعد از ازدواج اين همه تفاوت‌هاي مختلف از بين برود. انعطاف‌پذيري يكي از موثر‌ترين موضوعاتي است كه مي‌تواند در بسياري مواقع تصميم طلاق را از ذهن آدم‌ها دور كند. وقتي 2 نفر تصميم به ازدواج مي‌گيرند بايد زندگي مشترك‌شان را به‌عنوان يك كانون سوم بشناسند. كانوني كه الزاما شبيه 2 كانون قبلي يعني خانواده‌هاي آنها نيست.  نبايد طلاق را در هر شرايطي رد كرد اما آدم‌ها بايد به زندگي‌شان براي ساخته شدن و به يكديگر براي شناختن هم فرصت دهند. درصورت برخورد با مشكلات روش‌هاي درماني و مشاوره‌هاي درست را پيگيري كنند و بعد از تلاش‌هاي درست درصورتي كه احساس كردند جدايي‌شان از يكديگر زندگي‌شان را سالم‌تر و آرام‌تر مي‌كند براي اين اتفاق تصميم بگيرند.

 


چاپ این صفحه

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 15 تير 1390 ] [ 13:55 ] [ میر محسن محمودی ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتان خوش آمدید >mohsen_mir@mihanmail.ir
امکانات وب